آنکه پیوسته در غم و اندوه باشد. غم پرور: در باغچۀ عمر من غم پرورد نه سرو نه سبزه ماند نه لاله و ورد بر خرمن ایام من از غایت درد نه خوشه نه دانه ماند نه کاه و نه گرد. خاقانی
آنکه پیوسته در غم و اندوه باشد. غم پرور: در باغچۀ عمر من غم پرورد نه سرو نه سبزه ماند نه لاله و ورد بر خرمن ایام من از غایت درد نه خوشه نه دانه ماند نه کاه و نه گرد. خاقانی
کسی که عقل و دانش مربی وی باشد: گر پدر دعوی خدایی کرد من خدادوستم خردپرورد. نظامی. ، آن مفهوم یا آن چیز که خرد و عقل آدمی آنرا پرورده باشد: این سخن را که شد خردپرورد بر دعای تو ختم خواهم کرد. نظامی
کسی که عقل و دانش مربی وی باشد: گر پدر دعوی خدایی کرد من خدادوستم خردپرورد. نظامی. ، آن مفهوم یا آن چیز که خرد و عقل آدمی آنرا پرورده باشد: این سخن را که شد خردپرورد بر دعای تو ختم خواهم کرد. نظامی