جدول جو
جدول جو

معنی خم پرورد - جستجوی لغت در جدول جو

خم پرورد
(خُ پَرْ وَ)
پروردۀ خم. آنچه در خم پرورده شود. کنایه از شراب
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غم پرور
تصویر غم پرور
آنکه پیوسته در غم و اندوه باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غم پروری
تصویر غم پروری
غم پرور بودن، پیوسته در غم و اندوه بودن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ دَ / دِ)
آنکه پیوسته در غم و اندوه باشد. غم پرور:
در باغچۀ عمر من غم پرورد
نه سرو نه سبزه ماند نه لاله و ورد
بر خرمن ایام من از غایت درد
نه خوشه نه دانه ماند نه کاه و نه گرد.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(خِ رَ پَرْ وَ)
کسی که عقل و دانش مربی وی باشد:
گر پدر دعوی خدایی کرد
من خدادوستم خردپرورد.
نظامی.
، آن مفهوم یا آن چیز که خرد و عقل آدمی آنرا پرورده باشد:
این سخن را که شد خردپرورد
بر دعای تو ختم خواهم کرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(غَ پَرْ وَ)
غم پرور بودن. پیوسته در غم و اندوه بودن. رجوع به غم پرور شود
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
روغن گل پرورد، روغنی که به گل آمیخته دارند، خوشبوی کردن گیسو یا تن را
لغت نامه دهخدا
نمک پرور. نمک پرورده. رجوع به نمک پرورده شود
لغت نامه دهخدا
(پِ دَ مُ دَ / دِ)
آنکه مردم پست و دون را پرورش می نماید و حمایت می کند. (ناظم الاطباء) :
نه خسرو شد آن کس که خس پرور است
خسی دیگر و خسروی دیگر است.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
پروردۀ غم. آنکه پیوسته در غم و اندوه باشد: خواهر غم پرور
لغت نامه دهخدا
تصویری از غم پرورد
تصویر غم پرورد
آنکه همیشه در غم و اندوه باشد پرورده غم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غم پروری
تصویر غم پروری
حالت و کیفیت غم پرور پیوسته در غم بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غم پرورده
تصویر غم پرورده
آنکه همیشه در غم و اندوه باشد پرورده غم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل پرورد
تصویر گل پرورد
آنچه با گل آمیخته باشند: روغن گل پرورد
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه با نان و نمک و هزینه دیگری تربیت یافته: علی قلی خان شاملو... نمک پرورده آن خاندان (محمد میرزا) بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غم پرور
تصویر غم پرور
آنکه پیوسته در غم و اندوه باشد
فرهنگ لغت هوشیار